سرگرمی
در سایه درختان چنار(داستان کوتاه)
روزی روزگاری دو درخت چنارپیر در یک بیابان بی آب و علف با یکدیگر زندگی می¬کردند، در نزدیکی این دو درخت، چنار جوانی روییده و به سرعت در حال رشد بود، در یکی از روزهای گرم تابستان درخت جوان متوّجه شد که دو موجود از دور در حال حرکت و نزدیک شدن به آنها هستند، فریاد زد و از درخت پیر پرسید آن دو موجود چه چیز می-باشند، دو درخت پیر گفتند: احتمالاً باید آدمیزاد باشد، چنار جواب در پاسخ با تعجب پرسید آدمیزاد!!